یک روز یک موش گرسنه که دنبال غذا میگشت یک فندق در بسته پیدا کرد.
هرچقدر سعی کرد با دندونش فندوقو باز کنه نتونست.
پوسته ی فنذق خیلی سفت و سخت بود و دندان های کوچیک موش نمیتونست اون رو بشکنه.
موش رو به آسمون کرد و گفت: "خدای مهربون! چرا به من دندونای به این کوچیکی دادی؟
.
یک ,موش ,رو ,دندان ,اون ,بشکنه ,موش رو ,بشکنه موش ,رو به ,به آسمون ,کرد و
درباره این سایت